با آغاز فصل بهار و شروع ورود گردشگران خارجی به کشورمان، همواره یکی از دغدغههای اصلی اقتصادی جذب گردشگر و سرمایهگذاری درست در مناطق گردشگری بوده که با توجه به ظرفیت فرهنگی، تاریخی، طبیعت و نگرش مردم ایران و از سوی دیگر، نرخ ریال در برابر سایر ارزهای معتبر جهانی، بهطور تقریبی هیچ استفادهای از صنعت گردشگری در ایران نشده که این موضوع شاید به برندسازی نکردن فضاهای گردشگری این سرزمین خارج از کشور برمیگردد.
اما مناطق گردشگری ایران چگونه میتوانند تبدیل به برندهای جهانی شوند؟ چگونه مناطق گوناگون جهان مانند تاجمحل در هندوستان یا سبک زندگی تبتیها اینقدر برای گردشگران خارجی جذابیت دارد اما نقشجهان اصفهان و سبک زندگی بوشهریها برای آنها ندارد؟
امروزه صنعت گردشگری ایران علاوه بر پشتوانه تاریخی، فرهنگی، مذهبی و طبیعی نیازمند مدیریت تجربهها است تا گردشگرها بهواسطه تجربه بد خود، تبلیغات بد برای مکان گردشگری انجام ندهند و از سوی دیگر، بهواسطه تجربههای خوب، جدید و متنوع در قالب بازاریابی کلامی، تبدیل به تریبون تبلیغاتی مجموعه گردشگری ایران در آن سوی مرزها شوند. بهعبارتدیگر، باید هر مکان گردشگری بهعنوان یک کسبوکار یا برند دیده شود و گردشگرها در سطح مشتریان آن قرار گیرند که بهواسطه این نگرش بسیاری از اجزای فرعی و ساخته شده در فضای موجود گردشگری تغییر خواهد کرد. چراکه به وفور در مکانهای گردشگری غرفههای ناهمگن و غیرمرتبطی را دیدهایم که آسیبهای جبرانناپذیری را به برند این مکانها وارد میکنند و با رفتار بد یک مسئول در این محیطها باعث شکلگیری تجربههای بد برای گردشگر خواهد شد. به یقین این تجربهها (خوب و بد) از سوی گردشگران در شبکههای اجتماعی گوناگون نشر داده میشوند. در اینباره در مناطق گردشگری تاریخی ایران نقاط تماس زیادی وجود دارد که اگر تمامی آنها رنگ و بوی تاریخ مربوط به بنا یا محیط را به خود بگیرند در ذهن مخاطب ثبت خواهد شد که این اقدام را «همگرایی هویتی» مینامند. بهعنوان نمونه، لباس افرادی که مسئول این مکانها هستند، غذاهایی که ممکن است در بخشهای گوناگون این مجموعهها به فروش برسد، صنایعدستی و المانهای اضافه شده به آن محیط، همگی باید از جنس تاریخ بنا یا محیط باشند تا تجربهای شگفتانگیز برای گردشگران خارجی رقم بخورد و مخاطبان وسیعتری را جذب کند.
بنابراین همگرایی هویتی و تاثیر آن بر ایجاد نگرش برندینگ روی مکانهای گردشگری، لازمه توسعه صنعت گردشگری است. چراکه اضافه کردن هویت به مناطق گردشگری ناخودآگاه باعث شکلگیری تجربههای متفاوتی خواهد شد و فرصتهای زیادی را پدید میآورد. اگر فرآیند همگرایی هویتی هر منطقه گردشگری ایران، بهطور مستقل و با پشتوانه فرهنگی و شخصیتی آن منطقه در راستای برندینگ صنعت گردشگری کشور پیادهسازی شود، دیگر به هیچ منبعی برای تامین بودجه نیاز نخواهد بود. برای مثال نقشجهان اصفهان یک شخصیت اصیل، اسلامی، شاهانه و… دارد که با استفاده از این ویژگیهای شخصیتی میتوان یک ساختار برند را شکل داد و همین فرمول را میتوان برای تمامی مکانهای گردشگری پیاده کرد. بدون این دیدگاه، کشورهایی که هیچ پشتوانه فرهنگی یا تاریخی و طبیعی ندارند، سهم بازار صنعت گردشگری جهان را از آن خود میکنند. بهعنوان نمونه، جذب گردشگر در تمامی مکانهای گردشگری کشورهای حاشیه خلیجفارس به جز تعداد معدودی، از جنس ایجاد تجربه است که این موضوع باعث شده صنعت گردشگری در این مناطق با رشد خوبی روبهرو شود. خوشبختانه در ایران برخی از بخشهای خصوصی به طراحی بومهای گردشگری بر پایه تجربه پرداختهاند و تعداد این مناطق بومی و تجربه محور در حال افزایش است که همین عامل کمک فراوانی به صنعت گردشگری کشور در آینده خواهد کرد و شغلهای زیادی در این زمینه ایجاد خواهد شد که درآمد و الگوی این تفکر را میتوان به فردی نسبت داد که بهواسطه ایجاد تجربه روستایی برای چند گردشگر، امروز از گردشگران داخلی و خارجی بسیاری در منزل روستایی خود پذیرایی میکند.
* حمیدرضا یعقوبی آوینی – کارشناس ارشد کسب و کار
دیدگاه شما